خواهش می کنم، یاد بگیرید!
23 آبان 1400 توسط مؤسسه آموزش عالی حوزوی حضرت قائم(عج)
«سکاکی» پیرمردی بود که حافظه ی ضعیفی داشت، اصلا نمیتوانست چیزی حفظ کند، روزی در کنار کوهی دید که آب قطره قطره روی سنگ چکه می کند، جوری که سنگ را سوراخ کرده بود، با خود گفت: من که از این سنگ سخت تر نیستم، آب در این سنگ نفوذ کرده، باید بروم درس… بیشتر »