بهار ظهور قائم

موسسه عالی حوزوی حضرت قائم عج
  • خانه 
  • سخن مقام معظم رهبری در رابطه با واقعه عاشورا درس هایی از عاشورا 
  • اخلاق 
  • سبک زندگی 
  • آموزش زبان 
  • خیریه- بازارچه 
  • بسیج 
  • همه ttآموزش زبان اشتباه نگیریم بدون موضوع حجاب درس هایی از عاشورا سبک زندگی سخنان حضرت آیت الله هاشمی علیا سخنان مقام معظم رهبری شبهات نهج البلاغه همسان گزینی 

میلاد پیامبر اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع) مبارک

02 آبان 1400 توسط مؤسسه آموزش عالی حوزوی حضرت قائم(عج)

 

امشب سخن ازجانِ جهان باید گفت
توصیف رسولِ اُنس و جان باید گفت
در شام ولادت دو قطب عالم
تبریک به صاحب الزمان باید گفت

✨میلاد پیامبر اکرم (ص) و
امام جعفر صادق (ع) مبارک✨

 

 نظر دهید »

یک داستان یک پند

02 آبان 1400 توسط مؤسسه آموزش عالی حوزوی حضرت قائم(عج)

✍️روزی رسول اکرم (ص) با یکی از اصحاب از صحرایی نزدیک مدینه می‌گذشتند. پیرزنی بر سر چاه آبی می‌خواست آب بکشد و نمی‌توانست. رسول خدا (ص) پیش رفت و فرمود: حاضری من برای تو آب بکشم؟ پیرزن که حضرت را نشناخته بود گفت: ای بنده خدا اگر چنین کنی برای خود کرده‌ای و پاداش عملت را خواهی دید. حضرت دلو را به چاه انداخت و آب کشید و مشک را پر کرد و بر دوش نهاد و به پیرزن فرمود: تو جلو برو و خیمه خود را نشان بده، پیرزن به راه افتاد و حضرت از پی او روان شد.

آن مرد صحابی که همراه حضرت بود، گفت: یا رسول‌الله! مشک را به من بدهید اما پیامبر (ص) قبول نکردند، صحابی اصرار کرد ولی حضرت فرمودند: من سزاوارترم که بار امت را به دوش بگیرم. رسول خدا (ص) مشک را به خیمه رساندند و از آنجا دور شدند. پیرزن به خیمه رفت و به پسران خود گفت: برخیزید و مشک آب را به خیمه بیاورید.

پسران وقتی مشک را برداشتند تعجب کردند و پرسیدند: این مشک سنگین را چگونه آورده‌ای؟ گفت: مردی خوش‌روی، شیرین‌کلام، خوش‌اخلاق، با من تلطف بسیار کرد و مشک را آورد. پسران از پِی حضرت آمدند و ایشان را شناختند، دوان دوان به خیمه برگشتند و گفتند: مادر! این همان پیغمبری است که تو به او ایمان آورده‌ای و پیوسته مشتاق دیدارش بودی. پیرزن بیرون دوید و خود را به حضرت رساند و به قدم‌های مبارکش افتاد. گریه می‌کرد و معذرت می‌خواست. حضرت در حق او و فرزندانش دعا کرد و او را با مهربانی بازگرداند. جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد:

?وإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ (4 - قلم)
و تو اخلاق عظیم و برجسته‌اى دارى.

?قصص‌الروایات

 

 نظر دهید »

اختلاف بین شیعه و سنی

28 مهر 1400 توسط مؤسسه آموزش عالی حوزوی حضرت قائم(عج)

 نظر دهید »

حکایت عجیب دزدى با نام امام حسين عليه السلام

28 مهر 1400 توسط مؤسسه آموزش عالی حوزوی حضرت قائم(عج)

✍️از مرحوم سيد احمد بهبهانى نقل شده : در ايام توقفم در كربلا حاج حسن نامى در بازار زينبيه ، دكانى داشت كه مهر و تسبيح مى ساخت و مى فروخت . معروف بود كه حاجى تربت مخصوصى دارد و مثقالى يك اشرفى مى فروشد.

روزى در حرم امام حسين عليه السلام حبيب زائرى را دزدى زد و پولهايش ‍ را برد. زائر خود را به ضريح مطهر چسبانيد و گريه كنان مى گفت : يا اباعبداللّه در حرم شما پولم را بردند، در پناه شما هزينه زندگيم را بردند. به كجا شكايت ببرم ؟حاج حسن مزبور حاضر متأ ثر شد و با همين حال تأ ثر به خانه رفت و در دل به امام حسين عليه السلام گريه مى كرد. شب در خواب ديد كه در حضور سالار شهيدان به سر مى برد به آقا گفت : از حال زائرت كه خبر دارى ؟ دزد او را رسوا كن تا پول را برگرداند. امام حسين فرمود: مگر من دزد گيرم ؟ اگر بنا باشد كه دزدها را نشان دهم بايد اول تو را معرفى كنم .

حاجى گفت : مگر من چه دزدى كردم ؟ حضرت فرمود: دزدى تو اين است كه خاك مرا به عنوان تربت مى فروشى و پول مى گيرى. اگر مال من است چرادر برابرش پول مى گيرى و اگر مال توست ، چرا به نام من مى دهى ؟ عرض كرد: آقا جان ! از اين كار توبه كردم و به جبران مى پردازم . امام حسين عليه السلام فرمود:پس من هم دزد را به تو نشان مى دهم . دزد پول زائر، گدايى است كه برهنه مى شود و نزديك سقاخانه مى نشيند و با اين وضعيت گدايى مى كند، پول را دزديد و زير پايش دفن كرد و هنوز هم به مصرف نرسانده .

حاجى از خواب بيدار مى شود و سحرگاه به صحن مطهر امام حسين عليه السلام وارد مى شود، دزد را در همان محلى كه آقا آدرس داده بود شناخت كه نشسته بود. حاجى فرياد زد: مردم بياييد تا دزد پول را به شما نشان دهم . گداى دزد هر چه فرياد مى زد مرا رها كنيد، اين مرد دروغ مى گويد، كسى حرفش را گوش ‍ نداد. مردم جمع شدند و حاجى خواب خود را تعريف كرد و زير پاى گدا را حفر كرد و كيسه پول را بيرون آورد. بعد به مردم گفت : بياييد دزد ديگرى را نشان شما دهم ، آنان را به بازار برد و درب دكان خويش را بالا زد و گفت : اين مالها از من نيست حلال شما. بعد تربت فروشى را ترك كرد و با دست فروشى امرار معاش ‍ مى كرد.

?منبع:حكاياتى از عنايات حسينى : ص 34

 

 نظر دهید »

آداب مزاح کردن

24 مهر 1400 توسط مؤسسه آموزش عالی حوزوی حضرت قائم(عج)



مزاح کردن به خودی خود، امر پسندیده ای است. خود رسول الله(ص) اهل شوخی بودند. روزی پیرزنی را دیدند فرمودند: پیرزن ها به بهشت نمی روند! پیرزن تعجب کرد. بعد از لحظه ای اضافه کردند که: همه قبل از ورود به بهشت، جوان می شوند. اما اینکه کسی زیاد مزاح کند و احیانا قلب مومنی را بشکند حماقت است.

 

#آيت_الله_هاشمي_عليا
#استاد_اخلاق
#درس_اخلاق_عمومی

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 16
  • 17
  • 18
  • ...
  • 19
  • ...
  • 20
  • 21
  • 22
  • ...
  • 23
  • ...
  • 24
  • 25
  • 26
  • ...
  • 193
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

بهار ظهور قائم

جستجو

موضوعات

  • همه
  • tt
  • آموزش زبان
  • اشتباه نگیریم
  • بدون موضوع
  • حجاب
  • درس هایی از عاشورا
  • سبک زندگی
  • سخنان حضرت آیت الله هاشمی علیا
  • سخنان مقام معظم رهبری
  • شبهات
  • نهج البلاغه
  • همسان گزینی

فیدهای XML

  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس