کفه ی امید سنگین تر است یا نا امیدی؟
[۱]. پاسخِ حکیمانۀ علامه محمّدتقی مصباحیزدی به پرسشِ استاد حسن رحیمپور ازغدی از ایشان دربارۀ اینکه:
«آیا اکنون، کفۀ امیدِ شما سنگینتر است یا ناامیدی؟!»
و علامه، بیدرنگ از عظمتِ نعمتِ وجودِ آقای خامنهای و عظمتِ نعمتِ وجودِ شهدای مؤمنِ انقلابی سخن میگوید!
[۲]. و این است معنیِ «محاسبۀ برآیندی» یا «سنجشِ راهبردی» یا «ارزیابیِ کلّنگرانه» یا «برداشتِ کیفی» یا «تحلیلِ جامع».
[۳]. در عوالمِ باطنی و معنوی، خبرهاست، امّا «اهلِ ظاهر و مادّه» را راهی به فهمِ آنها نیست. فهمِ انسان، متناظر با «وسعتِ وجودیِ» اوست. پس آنان که در «محاسباتِ سطحی»، محدود شدهاند، در حقیقت، وجودِ رقیق و ضعیفِ خویش را بازگو میکنند.
[۴]. تاریخِ آینده، ساختۀ «اقلیّتِ مؤمنِ انقلابی» خواهد بود. حسن روحانی، یک «شکلاتِ تلخ» است که باید با شهدِ شیرینِ دولتِ اسلامی، اثرش را از میان بُرد. این دولت خواهد رفت و از پیِ دورانِ تاریکش، صبحِ روشن خواهد دمید. «نفوذیها» و «فرصتطلبها»، معیارِ قضاوت دربارۀ انقلاب نیستند. این «شبِ سرد و تاریک»، سحر خواهد شد، هر چند با دردها و دغدغهها و داغهای فراموشنشدنی…
[۵]. «نیمی از مردم» که در طولِ دو دوره به حسن روحانی رأی دادند، مسئولِ وضعِ موجود هستند و بهقطع، موردِ «مؤاخذۀ الهی» قرار خواهند گرفت. فقرایی که اکنون به نانِ شب، محتاج هستند، زخمخوردۀ سیاستهای روحانیاند. پس در هر آنچه که بر آنها میگذرد، «رأیدهندگانِ به روحانی» نیز شریک هستند. «حقیقت»، پنهان نبود که حجّت بر آنها تمام نشده باشد.